آخرین لحظات مرگ را
درون آینه ای سپری می کنم
که هیچ چیز را نشان نمی داد
ساعت شش صبح است
چند دقیقه ای از اتفاق سحرگاهی نگذشته
نور آجری کم رنگ خورشید
و چند متر طناب .