حوصلهی ابرهای سفید هم
مثل کتری آب جوش روی اجاق گاز
که امروز صبح ، سر رفت
سر رفت .
برق آشپزخانه را بزن
شقایق که توی سینک روئید
شاید باران هم بارید .
آشغالها را من روی بند پهن میکنم
تو لباسها را ببر دم در
زنگ خانه را که زدم
روی میز یادداشت گذاشته بودی
“ کلید زیر پادری است “
باید برای پرندههای خیس
و مردهای تنها
دعا بخوانیم .