۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

جنگ و ضمیر جمع

جنگ

و حیات نباتی

دشمن که سینه‌ام را با سرنیزه دریده بود

پیشانی تو را نشانه رفته است

ورد می‌خواند

ما ورد

قدردان واژه‌ها

و

نجات

نجاتِ دور

که از حلقومِ گلوله و وحشت

بیرون کشیدیم

«ما»

من، تو و دشمن

و حالا مومن به ضمیر‌‌های جمعیم

تنها جایی که قادر به کشتن یکدیگر نیستیم.